مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
ای از شـعـاع نـور تو تـابـنـده آفـتـاب باشد ز روی مـاه تو شـرمـنـده آفـتاب جز با رضـای تو نـدمـیـد و نـمیدمـد از شـرق، در گـذشـته و آیـنـده آفـتاب فرمـان اگر ز سـوی تو یـابـد هرآیـنه هر مُـرده را دوبـاره کـند زنـده آفتاب در آسـتـان قـدس تو یا ثـامـنالـحـجـج یک بنـده ماه باشـد و یک بنـده آفتاب زرّینه گـنبدت بدرخشد ز سطح خاک چونانکه از سپـهـر درخـشـنده آفـتاب تا شد پدید در مه ذیالقـعـده چهرهات ای ماه! شد ز شـرم سرافکـنده آفـتاب ای هـشـتـمیـن ولیّ خـدا یا اباالحـسن! با طلعـت تو کی بُـوَد ارزنـده آفـتاب؟ نور از تو کسب کرده که بخشد به ماه نور ورنه کجاست این همه بخـشنده آفتاب بــر حـال مــنـکــران مـقــام ولایـتـت هر صبحدم به طعـنه زند خـنده آفتاب جانپرور است گرچه به دنیا، ولی به حشر باشد برای خـصم تو سـوزنـده آفـتاب تابنده است شـمـس جـمال و جلال تو روزی که نیست روشن و تابنده آفتاب شعرم ز یُـمن نام تو پـیچـیـده هر کجا آنسان که نـور کـرده پـراکـنده آفتاب از ذرّه کمتر است «مؤید» به درگهت جایی که هـست ذرّۀ شـرمـنده آفـتـاب |